بی اندیش bndsh

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۱۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

یکی از جزابیت های ویندوز 10 دکستاپ مجازی اون بود که در کنار جیز های دیگه خودش رونشون میداد اگه شمام مثل من از اون دکستاپ مجازی خوشتون اومده باشه و بازم مثل من یه برگشت به عقب داشتین و می خواین از این قابیت استفاده کنید یه سری به این لینک بزنید ...

توی این لینک یه برنامه هست با حجم تقریبا 62 کیلو بایت :) که به این امکان رو می ده که 4 تا دکستاپ مجازی داشته باشین ولی این قابلیت مثل قابلیت که در ویندوز 10 وجود داره نیست تو اونجا من تا 99 تا دکستاپ رو امکان کردم ولی اینجا تا سفق 4 تا دکستاپ بیشتر ندارین.

کار کردن باهاش آسونه و به دو تا کلیک می تونید باهاش کار کنید اگر هم آموزش خواستین اینجا کلیک کنید.

و اینم بگم که چرا من از 10 یه برگشت به عقب داشتم ..

راستش 10 یه ویندوز خوبه ولی هنوز به بختگی ویندوز های دیگه نرسیده و جای کار داره تا به این پختگی برسه شاید در ظاهر خیلی فوق العاده باشه اما هنوز بچه اس...;)

اینم بگم که لینوکس از همون اولش دکستاپ مجازی داشته منظورم از اول از وقتیه که من یادم می اید..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۱۴

یادمه که برنامه ی خندوانه تو قسمت های آخرش یه کار قشنگی رو شروع کرده بود و اونم کمک به بچه هایی که سوء تغذیه دارن و از طریق یه شماره ای می تونستید بهشون کمک کنید کار خیلی قشنگی بود و انشالله که ادامه دار باشه در دوره ای که برخی نهاد ها خواب اند بهتره که مردم دست به دست هم بدن .....

با این توضبحات از این جا کمی دور می شیم و می ریم به یکیاز کشور های خارجی البته خارج نه به معنی وفور نعمت و سرمایه بلکه یه کشور فقیر آفریقایی به اسم نیجریه که طبق آمار هزاران کودک از سوءتغذیه در این کشور رنج می برن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۵۷

امروز وبسایت یک پزشک یه مطلبی قرار داد که جالب بود برای من گفتم شاید برای شما هم جالب باشه عنوان مطلب در عنوان پست اومده برای خوندنش می تونید به ادامه مطلب یا به این لینک برین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۵۳

هر روز که این زندگی جلو می ره آدم می فهمه که بعضی چیز ها فقط تو قصه ها نیست یا فقط تو کتاب ها یا این که نا عدالتی فقط به لفظ نیست و حتما خون بعضی ها از خون بضی های دیگه رنگی تره نمونه اش رو تو همین قضیه های اخیر دیدم ...

یه دسته هزاران نفر رو می کشه و کل دنیا (منظور همون 5+1 هست) می گه آره اینا حق دارن اما وقتی احساس خطر کردن گفتن اینا یه گروه تروریستی هستن و از این جور حرفا واقعا آدم نمی دونه چی کار کنه به کدوم طرف حق بده مثلا سر همین قضیه ی شبه جزیره ی کریمه  که از یه کشوری جزوه یه کشور دیگه شده (دو پهلو می گم چون نمی خوام جزء به جزء توضیح بدم ) خلاصه ی مطلب این کشور ثانویه شده بد ولی یه کشور رابعه ای که رفته به زور به یه کشوری تجاوز کرده خیلی خوبه و ما تا اون رو به رسمیت نشناسیم یه کشور خامسی نمی یاد با ما ارتباط برقرار کنه به خدا آدم نمی دونه داستان چیه این می گه اون بده این می گه فلانی آخرش آدم می مونه هاج و واج آخه .....

هیچی ول کن از این مسئله بگذریم....

با تمام این مسائل دوست دارم این جا دو تا کتاب از یه نویسنده معرفی کنم که تو وضعیت هاج و واج الان شاید یه کلید راهی باشه برای انتخاب های آینده ما....
نویسنده ی این دو تا کتاب آقای جورج اورول  به اسم های  قلعه ی حیوانات و 1984  که به زیبایی و سادگی و در پس زمینه ی داستان تمام این چیز ها رو توضیح می ده ..


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۵۷

سلطان سنجر را در ان وقت که به دست غزان گرفتار شده بود. پرسیدند: "علت چه بود که ملکی بدین وسعت و اراستگی که تو را بود . چنین مختل شد؟ "

گفت: "کارهای بزرگ به مردم خرد فرمودم و کارهای خرد به مردم بزرگ .


که مردم خرد کارهای بزرگ را نتوانستند کرد و مردم بزرگ از کارهای خرد عار داشتند و در پی نرفتند . هر دو کار تباه شد و نقصان به ملک رسید و کار لشکری و کشوری روی به فساد اورد ."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۲۷

مرد بیکاری برای سِمَتِ آبدارچی در مایکروسافت تقاضا داد. رئیس هیئت مدیره مصاحبه‌ش کرد و تمیز کردن زمین‌ش رو -به عنوان نمونه کار- دید و گفت: شما استخدام شدین، آدرس ایمیل‌تون رو بدین تا فرم‌های مربوطه رو واسه‌تون بفرستم تا پر کنین و همین‌طور تاریخی که باید کار رو شروع کنین مرد جواب داد: اما من کامپیوتر ندارم، ایمیل هم ندارم! رئیس هیئت مدیره گفت: متأسفم. اگه ایمیل ندارین، یعنی شما وجود خارجی ندارین. و کسی که وجود خارجی نداره، شغل هم نمی‌تونه داشته باشه. مرد در کمال نومیدی اونجا رو ترک کرد.

 نمی‌دونست با تنها 10 دلاری که در جیبش داشت چه کار کنه. تصمیم گرفت به سوپرمارکتی بره و یک صندوق 10 کیلویی گوجه‌فرنگی بخره. بعد خونه به خونه گشت و گوجه‌فرنگی‌ها رو فروخت. در کمتر از دو ساعت، تونست سرمایه‌ش رو دو برابر کنه. این عمل رو سه بار تکرار کرد و با 60 دلار به خونه برگشت. مرد فهمید می‌تونه به این طریق زندگی‌ش رو بگذرونه، و شروع کرد به این که هر روز زودتر بره و دیرتر برگرده خونه. در نتیجه پولش هر روز دو یا سه برابر می‌شد. به زودی یه گاری خرید، بعد یه کامیون، و به زودی ناوگان خودش رو در خط ترانزیت (پخش محصولات) داشت. 5 سال بعد، مرد دیگه یکی از بزرگترین خرده‌فروشان امریکاست. شروع کرد تا برای آینده‌ی خانواده‌ش برنامه‌ربزی کنه، و تصمیم گرفت بیمه‌ی عمر بگیره. به یه نمایندگی بیمه زنگ زد و سرویسی رو انتخاب کرد. وقتی صحبت‌شون به نتیجه رسید، نماینده‌ی بیمه از آدرس ایمیل مرد پرسید. مرد جواب داد: من ایمیل ندارم. نماینده‌ی بیمه با کنجکاوی پرسید: شما ایمیل ندارین، ولی با این حال تونستین یک امپراتوری در شغل خودتون به وجود بیارین. می‌تونین فکر کنین به کجاها می‌رسیدین اگه یه ایمیل هم داشتین؟مرد برای مدتی فکر کرد و گفت:احتمالاً می‌شدم یه آبدارچی در شرکت مایکروسافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۴۱

این بار می خوام به شما کتابی رو پیشنهاد کنم که توسط یکی از دوستام بهم معرفی شد اسم این کتاب پر هست نوشت ی شارلوت مری ماتیسن و ترجمه ی خوب و عابی خانم میمنت دانا که یکی از بهترین داستان ها و کتاب هایی بود که من خوندم 

موضوع داستان درباره راجر دالتون و ماویس هست که اتفاقی این دو را با هم آشنا می کند و بعد از گذشت چندی دل در گرو هم می دهند ....

به همین جا بسنده می کنم از خلاصه داستان و نمی خوام چیزی بگم که بیشتر داستان لو بره .

داستان به گونه ای نوشته شده که تا کتاب تموم نشه دل آدم آروم نمی شه و همیشه در ذهن خودش آدم ها ی این کتاب رو مجسم می کنه و منتظر ببینه که کار ش به کجا می رسه ..

پر با لطافت خاصی نوشته شده و اگر می خواهید یک عاشقانه ی عالی رو بخونید این کتاب بهترین انتخاب از نظر من هست ...
اگه با کتاب الکترونیکی راحت هستین می تونید با یه سرچ ساده این کتاب رو تهیه کنید و اگر هم نه می تونید مثل من از کتاب خونه ی شهر تون تهیه اش کنید .

امید وارم که از خوندن این کتاب مثل من لذت ببرین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۴۰

به رسم شنبه ی هر هفته و داستان هفته اما این هفته کمی داستان متفاوت هست ...


هر هفته من سعی می کردم که داستانی با موضوعی خاص بزارم که آموزنده باشه اما این هفته تعدادی عکس و یک عکس نگار برای شما دارم حتما ببینید و از دستش ندین


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۰۵

رضا تو خصوصی پیام داده بود:

"سلام دوست گرامی

متاسفانه من هم همین مشکل را دارم اما مشکل من بعد از حذف هات اسپات نیست بلکه در زمان استفاده از هات است مثلا وقتی فردای انروز میخواهم به اینترنت متصل شوم علامت مثلث زرد رنگ برروی وایرلسم میاید من اطمینان دارم که مشکل به دلیل نصب و استفاده از هات است زیرا همیشه تا قبل از نصب هات هیچگونه مشکلی ندارم.تنها راه حل این مشکل هم چاره ای جز ریست کردن مودم و تنظیم مجدد مودم نیست.حالا خواهشمندم بفرمایید که ایا راه حلی وجود دارد که در کنار استفاده از هات بشود مشکل کانکت نشدن به اینترنت (برخی روزها ) را حل کرد؟مطمئنا مشکل به دلیل نصب روت درایور هات میباشد ولی چگونه میشود این مشکل را بدون حذف هات درست کرد؟ در ضمن نمیدانم این چه مشکلی است که برای پیش امده و ان اینکه properties کانکشن وای فای و local area connection من برای ست کردن DNS باز نمیشود هر کار میکنم نمیتوانم وارد این قسمت شوم .ممنون میشوم در این رابطه نیز مرا راهنمایی نمایید.
بی صبرانه در انتظار پاسخ شما هستم
با تشکر
موفق و شادکام باشید
"
خوب وقتی ما با این سوال ها رو به رو می شیم چه کاری می کنیم؟
به دید من سه نوع نگاه وجود داره اول اینکه همه  جواب رو نمی دونمی و صادقانه بهش می گیم که من جواب سوال شما رو نمی دونم بی رو در وایستی آخه قرار نیست که یه نفر جواب همه س سوالا رو داشته باشه ..
نگاه دوم اینه که شما جواب رو بدونید وبه دوستتون بگید که خیلی خوبه اما دیگه نامردی در نیارین و اون چیزی که می دونید رو بدون کم و کاست بگین چون با این کار شما دانش نشر پیدا می کنه و شاید چیز هایی جدیدی یاد بگیرین البته باور کنید حتما یاد می گیرین.
نگاه سوم یه کمی خبیثانه هست که مثلا جواب این سوال رو من نمی دونم و دوست خودمون رو از چاله در بیاورم ولی بندازمش تو چاه و به اون اطلاعات غلط بدم و به طوری که از سوال پرسیدن خودش پشیمون بشه و این کار واقعا کار زشت و ناشایسته ای که من در ابتدا قست این کار رو داشتم رضا من واقعا متاسفا به خاطر این که این فکر به سرم زد اما آدمه دیگه باید از اشتباهاتش درس بگیره و دیگه تکرار نکنه و من این درس رو گرفتم و ازت ممنونم رضا که باعث این کار شدی ...

واقعا باید بشینم و با خودمون فکر کنیم آیا ندونست عیبه آیا باعث کوچک شدن ما می شه؟
باور کنید این طور نیست .
این حرفا منو یاد جمله ی ابن سینا انداخت که قبل مرگش گفت :"بدانجا رسید علمم که دانستم نادانم".
پس نترسین از ندونستن بلکه بترسین از این که نخواین بدونین
شاعر قشنگ می گه:
آنکس که بداند و بداند که بداند اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آنکس که بداند و نداند که بداند بیدارش نمایید که بس خفته نماند
آنکس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به منزل برساند 
آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند

و اما رضا جان که سوال پرسید راستش من جواب سوالت رو نمی دونم و از دوستانی که می دونن خواهش می کنم که به رضا کمک کنن ...
با این وجود این لینک زیر امید وارم بهت کمک کنه...
لینک اول           
امید وارم جواب بگیری اگر جواب گرفتی بهم اطلاع بده
موفق و پیروز باشی..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۰۶

خدا دنیا را در 6 روز آفرید....

همه ی ما می خوایم تو دنیایی زندگی با بهترین شرایطی که آرزوش رو داریم خواستن خیلی مهمه اما قدم برداشتن در راه خواشتن مهم تر پس باید شروع کرد و قدم اول رو براشت و کار رو به فردا نسپارد....

چند وقت پیش درست تر یک سال قبل من یک پستی به اسم سلام دنیا گذاشته بود و قرار بود با هم سفر کنیم به اکوسیستمی جدید و دنیایی نو ...

اما چون در مسیر خواستن نبود این شد که یک سال طول کسید که وارد مرحله بعدی از این داستان بزرگ بشیم و به قول قدیمی ها ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازس ولی نباید این نکته رو فراموش کرد که اگه چند وقت بیرون اب بمونه می گند و باید زود درستش کرد و رفت و میل کرد ماهی رو....

در این پست می خوام  اون بحث رو ادامه بدم و زیاد حاشیه برم باس همین سریع شروع می کنیم...

در پست قبلی  در باره خلق دنیا گفتیم ولی برای خلق دنیایی نو یک شبه نمی شه اقدام کرد و فردا منتظر دنیایی جدید باشیم این کار تدریجی و در بلند مدت و بعضا کوتاه مدت به نتیجه می رسه آدم تموم اینها بستگی به هدف و انگیزه آدم داره تو این مجموعه پست های ما قراره با دنیای متن باز آشنا بشیم و قدم بزاریم تو دنیایی تو که بتونیم هر چیزی رو به دلخواه خودمون تغییر بدیم و چه زیباست این که با این کار بتونی هم برای خودت و دیگران لذت فراهم کنی پس شروع کن و گام اول شروع خواست هست

در اولین قدم بخواه این حرف من ربطی به الان و این پست نداره و دارم کلی صحبت می کنم تو هر کاری برای موفق شدن آدم باید بخواد که موفق شه و تمام ذرات وجودش رو در جهت این خواستنه قرار بده تا بتونه چیزی رو که می خواد بر داشت کنه تو هم همین کار رو کن تا موفق بشی ...

فک کنم برای روز اول این مقدمه کافی باشه در روز دوم که انشالله به زودی در وبلاگ قرار می گیره یه کمی وارد اصلی می شیم ....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۵۷