روستایی بود دور افتاده که مردم ساده دل و بی سوادی در آن سکونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده کرده و بر آنان به نوعی حکومت می کرد. برحسب اتفاق گذر یک معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلکاری های شیاد شد و او را نصیحت کرد که از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می کند. اما مرد شیاد نپذیرفت. بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فریبکاری های شیاد سخن گفت و نسبت به حقه های او هشدار داد. بعد از کلی مشاجره بین معلم و شیاد قرار بر این شد که فردا در میدان روستا معلم و مرد شیاد مسابقه بدهند تا معلوم شود کدامیک باسواد و کدامیک بی سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در میدان ده گرد آمده بودند تا ببینند آخر کار، چه می شود.
شیاد به معلم گفت: بنویس مار
معلم نوشت: مار
نوبت شیاد که رسید شکل مار را روی خاک کشید.
و به مردم گفت: شما خود قضاوت کنید کدامیک از اینها مار است؟
مردم که سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شکل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا می توانستند او را کتک زدند و از روستا بیرون راندند.اگر می خواهیم بر دیگران تأثیر بگذاریم یا آنها را با خود همراه کنیم بهتر است با زبان، رویکرد و نگرش خود آنها، با آنها سخن گفته و رفتار کنیم. همیشه نمی توانیم با اصول و چارچوب فکری خود دیگران را مدیریت کنیم. باید افکار و مقاصد خود را به زبان فرهنگ، نگرش، اعتقادات، آداب و رسوم و پیشینه آنان ترجمه کرد و به آنها داد.
هفته ی قبل یه قراری با هم گذاشته بودیم و قرار شد شنبه ی هر هفته یه داستان مدیریتی بزارم و اینم دومین داستان از یر داستان های مدیرتی که بر می گرده به نوع نگاه ما نمی خوام بیشتر از این توضیح بدم فقط داستان رو بخونید و لذت ببرید...
شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. زنگ را زدند بیدار شد و با عجله دو مسئله را که روی تخته سیاه نوشته شده بود یادداشت کرد و با این باور که استاد آنرا به عنوان تکلیف منزل برای هفته بعد داده است به منزل برد و تمام آنروز و آن شب برای حل کردن آنها فکر کرد. هیچیک را نتوانست حل کند. اما طی هفته دست از کوشش برنداشت. سرانجام یکی از آنها را حل کرد و به کلاس آورد. استاد به کلی مبهوت شد زیرا آن دو را به عنوان دو نمونه از مسایل غیر قابل حل ریاضی داده بود.
در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن 5 کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد. پس از او خواستند وزنه ای که 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او براحتی وزنه را بلند کرد. این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر می رسید اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند. او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که در واقع 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به میزان 5 کیلوگرم شده بود. او در حالی و با این باور وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن می دانست.
هر فردی خود را ارزیابی می کند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. شما نمی توانید بیش از آن چیزی بشوید که باور دارید هستید. اما بیش از آنچه باور دارید می توانید انجام دهید.
گاه گداری که به آینده فکر می کنم ترس برم می داره با خودم می گم که آینده آیا مثل فیلماس یعنی وحشتناکه یعنی من باید سر جونم آدم بکشم یا از این که موش آزمایشگاهیم فرار کنم بدون اینکه بدون تو تله ام...
نمی دونم شاید آینده این طوری نباشه شاید قشنگ باشه شاید بشه واقعیت آینده رو از همین حالا دید از همین حالا که سودای پول آینده ی زیبای ما رو نابود می کنه از همین حالا که چیز به نام تعصب داره آدم ها رو کور می کنه از همین حالا هم می شه حس کرد و دید بچه ای رو که تو آغوش دریا می خوابه میشه آیند و دید و حس کرد اما چه طور میشه که آینده این طوری باشه چه طور میشه اگه با این سرعت مهار نشدنی به سمت آینده بریم ؟...
واقعا نمی دونم ...!
یادش بخیر وقتی بچه بودم تمام دنیا خلاصه می شد و مثل الان مثنوی هفتاد من نبود همه چیز ساده بود همه با هم مهربون بودن اما حالا وقتی بچه نشسته کنار باباش ، باباشم داره اخبار می بینه دیگه چه انتظاری داری بچه همه جیز رو ساده ببینه وقتی می دونه دارن بچه ها رو می کشن دارن دزدی می کنن دارن فرار می کنن دارن اعدام می کنن دارن و دارن نمی دونم این بچه چه چیزی رو می خواد بسازه .....
اما تمام این ها یک روی سکه اس و روی دیگه ی سکه رو ما گاهی وقت ها نمی بینیم و فراموش می کنیم که همچین چیزی هم وجود داره وقتی به این پزشکان بدون مرز فکر می کنم می فهمم که برای خوب بودن نیاز به محدوده نداری وقتی به پدرم فک می کنم می فهمم که باس بزرگ بودن نیاز به ثروت مادی نداری و وقتی به مادرم فک می کنم می فهمم که دوس داشتن بهانه نمی خواد و وقتی به خورشید فک می کنم می فهمم که بخشیدن نیاز به علت نداره وقتی حس می کنم که زمین داره می گرده می فهمم که هر کاری که بکنی همون رو خواهی دید چون ما چیز هایی رو می بینم که از خودمون باقی گذاشتیم تصور کنید که یه عکس رو تاقچه دارین شما هرز چنگاهی بهش نگاه می ندازین و یه لبخند گوشه لبتون سبز میشه خاطرات هم مثل عکس هان شما زمانی از خودتون عکس می گیرین که در بهترین شرایط تون هستین شادین ویا این که با دوستانتون یا خانواده تون هستین سعی کنید که خاطراتتون هم همین طوری باشه چیزایی رو ذخیره کنید که به شما امید می ده شما رو می خندونه نمی گم آدم نباید اشتباهی رو که کرده فراموش کنه ولی بار اون اشتباه رو همیشه به دوش گشیدن اشتباه بزرگی من می گم که دیگه اون اشتباه رو کنار بزارین و از یادش ببرین ولی هیچ وقت درسایی رو که از اون اشتباه گرفتین فراموش نکنید و همیشه ازش استفاده کنید و فرامموش نکنید که ساختمون های بزرگ رو همیشه با کندن پیشون شروع می کنن و اگه پی اون مناسب نباشه ساختمون با کوچک ترین تکون یا باد و.. فرو میرزه شما هم سعی کنید پی قویی داشته باشین تا با هر باد یا تکونی جهتتون عوض نشه و هیچ وقت هیچ وقت فراموش نکنید ترس از تغییر خوبه بشرطی که باعث شه شما بی گدار به آب نزنید ولی از این بیشتر خیلی بده و مانع شما می شه پس همینجا اون ترسه رو از بازی بکشین بیرون و فریاد بزنید من آینده رو می سازم اون طوری که خودم می خوام....
دوباره بگو
من آینده رو می سازم اون طوری که خودم می خوام...
یه چند وقتی بود که می خواستم این بخش جدید رو به وبلاگ اضافه کنم ولی خوب نمی شد که بشه ولی الان خوش بختانه به این نتیجه رسیدم که باید بشه و خیلی هم جالب و خواستنیه این بخش جدید البته افتتاحش با ربان و این جور حرفا نیست یه افتتاح ساده و سعی می کنم شنبه ی هر هفته داستانک مدیریتی جدید بزارم این شما و افتتاح بخش داستان های مدیریتی ....
راه رفتن سگ روی آب
شکارچی پرنده سگ جدیدی خریده بود، سگی که ویژگی منحصر به فردی داشت. این سگ میتوانست روی آب راه برود. شکارچی وقتی این را دید نمی توانست باور کند و خیلی مشتاق بود که این را به دوستانش بگوید. برای همین یکی از دوستانش را به شکار مرغابی در برکه ای آن اطراف دعوت کرد.
او و دوستش شکار را شروع کردند و چند مرغابی شکار کردند. بعد به سگش دستور داد که مرغابی های شکار شده را جمع کند. در تمام مدت چند ساعت شکار، سگ روی آب می دوید و مرغابی ها را جمع می کرد. صاحب سگ انتظار داشت دوستش درباره این سگ شگفت انگیز نظری بدهد یا اظهار تعجب کند، اما دوستش چیزی نگفت.
در راه برگشت، او از دوستش پرسید آیا متوجه چیز عجیبی در مورد سگش شده است؟
دوستش پاسخ داد: آره، در واقع، متوجه چیز غیرمعمولی شدم. سگ تو نمی تواند شنا کند.
بعضی از افراد همیشه به ابعاد و نکات منفی توجه دارند. روی وجوه منفی تیم های کاری متمرکز نشوید. با توجه به جنبه های مثبت و نقاط قوت، در کارکنان و تیم های کاری ایجاد انگیزه کنید.
+
وقتی شما تازه کار با اسکیوال رو شروع می کنی ممکنه که در همون اوایل کار با مشکل زیر روبه رو بشی
این مشکل اصلا جای نگرانی ندارد و به راحتی قابل حل است برای حل این مشکل یک فیلم آموزشی آماده کردیم که می تونید اون رو از لینک زیر در آپارات مشاهده کنید...
لطفا برای بهتر شدن فیلم ها ما رو از نظزات خودتون بی بهره نکنید ...
همه ی ما روزانه و در مرحله ی کار با کامپیوتر تعدادی فایل را به صورت ناخواسته یا با اختیار خود حذف می کنیم اگه این حذف فایل به صورت ناخواسته باشد کلی ناراحت و عصبانی می شویم و به دنبال کلی نرم افزار رکاوری می گردیم تا بتونیم اطلاعات رو زنده کنیم اما چه طوری امکان دارد که فایلی رو که حذف شده است دوباره بر گردونیم ؟
یا اینکه وقتی یک فایل رو حذف می کنیم چه چیزی در پس پرده ی سیستم رخ می دهد ؟ در مقاله ما تمام سعی خودم رو کردم تا به زبان ساده به بیان این مسئله بپردازیم که وقتی فایلی حذف می شود چه روی می دهد پس ادامه مطلب رو از دست ندین...:)
کم تر پیش اومده که من پستی رو عینا کپی کنم ولی این پست یک کپی واقعه ایست که به دید من اپن کپی باید عینا انجام می شد و لازم بود در ادامه مطلب می تو نید پست رو بخونید یا از این لینک به مطلب اصلی برین ...
یکی از طراح های خوب این اینترنتی مزخرفی که به ما ارائه می دم همین اینترنت رایگان شبانس که فبلا به معنای واقعی کلمه رایگان بود ولی الان برای هر ما یه چیزی نزدیک با 6.5 هزار تومن باس به حساب شرکت واریز کنیم-البته من اسم نمی برم ولی خودتون می دونید کدوم شرکت-و چه خوبه که از این اینترنت شبانه استفاده ی کامل و وافی رو ببریم شاید شما بگید همچین امکانی رو نداریم و یا شاید به یه حد معینی از دانلود رسیدیم شرکت سرویس دهنده سرعت دانلود ما رو کم خواهد کرد ولی باید بگم همچین چیزی امکان داره ولی در صورتی که این سرویس رایگان بود اما حالا که برای این سرویس هزینه پرداخت می کنید دیگه باید به دنبال حق تون باشید و دنیالش رو بگیرین اگه سرعتتون کم شد زنگ بزنید به شرکت علل رو بررسی کنید و اگه این کم سرعتی به خاطر شرکت بود حتما به سایت تنظیم مقرارت رفته و شکایت خودتون رو ثبت کنید ...
تو ادامه مطلب چند تا تجربه ی شخصی از خودم رو گذاشتم که چه طوری یه دانلود خوب شبانه داشنه باشید